- پر خور
- بسیار خوارشکم پرست شکم خواره شکمو بنده شکم شکم پرور پر خوار پر خواره اکول بلع بلعه مقابل کم خور
معنی پر خور - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شکم پرستی شکمویی شکم خوارگی پر خوراکی پر خواری گران خواری مقابل کم خوری
بسیار خوردن بیش از اندازه خوردن مقابل کم خوردن
پر خور پر خوار مقابل کم خوراک
قوی، نیرومند، سخت گرم
کسی که دارای خون کافی و وافی باشد مقابل کم خون، خون آلود. یا جگر و دلی پر خون. پر اندوه پر درد دردمند غمزده. یا صورت چهره رخ پر خون. افروخته گلگون. یا مژه چشم دیده پر خون. خونبار
آنکه بسیار خورد پر خور
پر بیم و هراس ترسناک خطرناک مهلک، عظیم خطیر بزرگ
که خار بسیار دارد
ستمکیش پر ستم پر جفا ستمگر ظالم
تیزپر تیزرو، پرنده
شایسته موافق مناسب لایق سزاوار
درفشان دارای شعاع بسیار
پر حرارت. یاسری پر شور داشتن، کله ای پر حرارت داشتن، یا نطق پرشور. که حرارت و گرمی داشته باشد که تند و آتشین باشد
بازمانده غذای دیگران را خوردن
آنکه همسرش پیش از وی فوت کند
پر جور و جفا، ستمگر، ظالم، بیدادگر، جبّار، ستمکار، گرداس، جائر، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه، جان آزار، جایر، جفاجو، جفاگر، جفا کار، دژآگاه، مردم گزا، پر جور، استمگر
сенсационно
sensationell
сенсаційно
sensacyjnie
sensacionalmente
sensazionalmente
sensacionalmente
de manière sensationnelle
sensationeel
อย่างน่าตื่นเต้น
secara sensasional
مدهشًا
सनसनीखेज़ रूप से
בצורה סנסציונית